تعالي سازماني، از جمله مفاهيمي بوده است كه همواره سيستمهاي كاري و سازماني به دنبال آن بوده و در هر مرحله از تاريخ به گونهاي آن را بيان نمودهاند. تعالي سازماني را ميتوان رشد و ارتقاي سطح يك سازمان در تمامي ابعاد مختلف آن دانست. از اينرو دامنه گستردهاي را در بر گرفته و اين خود پيچيدگي موضوع را بيشتر مينمايد. با رشد مفهوم كيفيت از بازرسي و كنترل آماري فرآيندها به تضمين و مديريت كيفيت، تعالي سازماني نيز وجهه جديدي به خود گرفته و با تكيه بر اصول و مفاهيم مديريت كيفيت جامع، ابزارها و روشهاي اجرايي مناسبي براي آن طرحريزي گشته است. در سالهاي اخير مدلهايي تحت عنوان تعالي كسب و كارمطرح گشته است كه با توسعه آن مدلهايي كه دربرگيرنده تمامي انواع سازمانها مشتمل بر سازمانهاي تجاري و انتفاعي و سازمانهاي غيرانتفاعي است، ايجاد گشتهاند. از آن جمله ميتوان به مدل تعالي بنياد اروپايي مديريت كيفيت, EFQM اشاره نمود. رويكرد اغلب اين مدلها بر استفاده مؤثر از فرآيند خودارزيابي به منظور ارتقاي سطح سازمان بوده و بدين منظور روشهايي را جهت خودارزيابي سازمان مطرح نمودهاند.
مدل تعالی EFQM در سال 1992 به منظور ترويج مديريت کيفيت جامع در اروپا ايجاد شد. مدل تعالی کيفيت اروپا شامل 9 معيار است. مدل تعالي EFQM براساس آنچه كه اصول هشتگانه تعالي يا مفاهيم بنيادين ناميده مي شود بنيان گرديده است. EFQM معتقد است كه حصول به تعالي نيازمند تعهد شديد مديريت و پذيرش اين مفاهيم بنيادين است. مدل EFQM بر اساس جايزه كيفيت اروپا (EQA) شكل گرفته و هدف آن ايجاد زمينه، انگيزههاي لازم بر روي سازمانها و افراد به منظور بهبود كسب و كار و دستيابي به نتايج قابل توجه در تمامي ابعاد و فعاليتهاي سازماني ميباشد. مدل EFQM يك الگوي جامع ميباشد كه هر يك از 9 معيار (مطابق شکل) آن بخشي از فعاليتهاي سازمان را شامل ميشودلازم به ذکر است دريافت جايزه ملي بهره وریو جايزه ملي كيفيت در ايران بر اساس مدل EFQM ميباشد. نتايج حاصل از ارزيابي آن سازمان را موفق به دريافت جايزه ملي بهره وری و جايزه ملي كيفيت ميكند.
مدل EFQM از يك ويژگي متعادل و متوازن برخوردار است، بطوريكه فعاليتها و نتايج سازمان هر يك با توجه به ميزان اهميت و نقش آن در تعالي سازماني جداگانه مورد ارزيابي واقع ميشود. در اين مدل تأثير عوامل توانمندساز (Enablers) و نتيجهاي (Results) به يك اندازه پررنگ و حائز اهميت ميباشد. در بسياري از ارزيابيهاي سنتي در كشور ما نقش عوامل توانمندساز بسيار ناچيز و قابل چشمپوشي است با تكيه بر شاخصها و استانداردهاي موجود در سازمان نهايتاً مدل EFQM زمينههاي يك ارزيابي يكپارچه در تمام ابعاد سازمان جهت سنجش جامع عملكرد سازمان و تعريف پروژه هاي بهبود سازمان را فراهم ميسازد.
مدل EFQM از يك ويژگي متعادل و متوازن برخوردار است، بطوريكه فعاليتها و نتايج سازمان هر يك با توجه به ميزان اهميت و نقش آن در تعالي سازماني جداگانه مورد ارزيابي واقع ميشود. در اين مدل تأثير عوامل توانمندساز (Enablers) و نتيجهاي (Results) به يك اندازه پررنگ و حائز اهميت ميباشد. در بسياري از ارزيابيهاي سنتي در كشور ما نقش عوامل توانمندساز بسيار ناچيز و قابل چشمپوشي است با تكيه بر شاخصها و استانداردهاي موجود در سازمان نهايتاً مدل EFQM زمينههاي يك ارزيابي يكپارچه در تمام ابعاد سازمان جهت سنجش جامع عملكرد سازمان و تعريف پروژه هاي بهبود سازمان را فراهم ميسازد.